پيشكسوت 68 سالهي ورزش شركت ملي گاز ايران از دوران كودكي با ورزشهاي توپي آشنا شد و از آن پس ورزش را رها نكرد. دكتر منوچهر شمسا در سن 14 سالگي به عضويت باشگاه شعاع درآمد و ورزش را به صورت حرفهاي آغاز كرد. بعدها يكي از اعضاي تيم بسكتبال ارتش شد و در بازي با تيمهاي ارتش شوروي سابق، ارتش تركيه و ارتش پاكستان خوش درخشيد و در همان زمان - سال 1342 - به عضويت تيم ملي بسكتبال ايران درآمد و با بازيكنان بزرگي نظير مرحوم مسعود ماهتاباني، مصطفي افوضي، مجيد توفيق، محمود مشحون و نادر كاشاني در مسابقات آسيايي شركت كرد و جام قهرماني را بالاي سر برد.
در سال 1345 به مربيگري روي آورد و در تيمهاي بزرگ باشگاهي از جمله نفت تهران - به مدت 21 سال - مربيگري كرد و آن تيم را به مقام قهرماني زيرگروه باشگاههاي تهران رساند.
در سال 1346 پس از پايان تحصيلات خود به استخدام شركت ملي گاز ايران درآمد و در همان بدو ورود به عنوان رئيس امور ورزش انتخاب شد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 به دعوت سازمان تربيتبدني به عنوان دبير فدراسيون بسكتبال انتخاب شد و در سال 1359 در اين سمت باقي ماند.
در سال 1360 به عنوان نايب رئيس فدراسيون بسكتبال جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد. مدت كوتاهي هم سرپرستي فدراسيون را برعهده داشت و در همان زمان نيز مسؤوليت مديريت تيمهاي ملي را برعهده گرفت. در سال 1379 بعد از 35 سال خدمت در شركت ملي گاز به افتخار بازنشستگي نايل آمد و از آن زمان به عنوان كارشناس ورزش به كاركنان شركت ملي گاز ايران خدمت ميكند.
او هم مثل تمام پيشكسوتان خاطراتي شنيدني از دوران فعاليتهاي ورزشي خود دارد. خاطراتي كه در انتخابشان براي بازگويي حساسيت ويژهاي به خرج ميدهد تا خوانندگان مشعل را مهمان بهترين آنها كند.
þ در سال 1356 در اردوي تيم ملي با جهان پهلوان تختي آشنا شدم. در آن سال در اردوي تداركاتي المپيك ملبورن حضور داشتم و براي رقابتهاي بسكتبال آماده ميشدم. شادروان تختي هم در اردوهاي تيم ملي حضور داشت. همان جا با ايشان آشنا شدم و خيلي زود از دوستان نزديك ايشان شدم.
يادم ميآيد من و ديگر دوستان تختي در مجلس عروسيشان دور هم جمع شديم و براي خوشبختي او دعا كرديم. خاطرات آن شب خيلي خوب در ذهنم باقي مانده است. جشن در باشگاه دانشگاه تهران برگزار شد و مهمانان شاهد شادي جهان پهلوان بودند. تمام لحظههاي با تختي بودن براي من تبديل به خاطره شده است. او الگوي ورزشي من بود، چرا كه يكي از معدود ورزشكاراني بود كه تكرارشدني نيست و در تاريخ ورزش كشور يكهتاز است. تختي مرد بود، معرفت داشت و جوانمردياش زبانزد بود. اصلا معروفيتش براي همين بود. شايد خيليها در عرصهي ورزش از او بهتر بودند اما او پهلواني را سرلوحهي عملكردش قرار داده بود و براي همين زبانزد خاص و عام شد.
خلاصه كه او يك ورزشكار منحصر بفرد بود. ورزشكاري كه مشابهش را نديدهايم. هيچ وقت اجازه نميداد غرور سراغش بيايد. يادم ميآيد چند باري با هم بسكتبال بازي كرديم. البته بسكتبال ورزش نفسگيري است. كُشتيگيرها هم وقتي ميخواستند به قول معروف نفسشان را چاق كنند، بسكتبال بازي ميكردند.
þ حوالي سال 1342 بود كه عضو تيم ملي بسكتبال ايران شدم. يك بازي رسمي با تيم تهران در شهر آبادان داشتيم و من هم يكي از بازيكنان كليدي تيم بودم.
در آن بازي به تنهايي 48 امتياز آوردم. فكر نميكنم هيچ بسكتباليستي در عمر ورزشي خود چنين امتيازي به دست آورده باشد. خودم هم باورم نميشد به اين افتخار رسيده باشم. تا چند وقت از فكرش بيرون نميآمدم. مسؤولان تيم ملي هم خيلي تشويقم كردند.
þ سال 1375 در كلاسهاي مدرسين بينالمللي ورزش و تربيتبدني كه در مجموعهي ورزشي آزادي برگزار شد، شركت كردم. كلاسها زير نظر استادان دانشگاه تورنتو بود. در پايان كلاسها موفق شدم رتبهي اول را از ميان افرادي كه در كلاس شركت كرده بودند، بياورم و دكتراي افتخاري ورزش و تربيتبدني را به دست آورم. اين خاطره هم هميشه در ذهن من باقي خواهد ماند.
ويژهنامهي هفتهنامهي مشعل - يكشنبه 16 فروردينماه 1388
|